آنچه از آزمايش و تفرقه كه در زمان غيبت دامنگير شيعه مى‏شود چندان كه بر حقيقت امر كسى باقى نمى‏ماند
غيبت نعمانى-ترجمه غفارى 293 (باب - 12)(آنچه از آزمايش و تفرقه كه در زمان غيبت دامنگير شيعه مى‏شود چندان كه بر حقيقت امر كسى باقى نمى‏ماند جز همان تعداد اندك كه امامان عليهم السلام آن را وصف فرموده‏اند) (باب- 12) (آنچه از آزمايش و تفرقه كه در زمان غيبت دامنگير شيعه مى‏شود چندان كه بر حقيقت امر كسى باقى نمى‏ماند جز همان تعداد اندك كه امامان عليهم السّلام آن را وصف فرموده‏اند) (1) 1- علىّ بن رئاب از امام صادق عليه السّلام روايت كرده كه آن حضرت فرمود: هنگامى كه با امير المؤمنين عليه السّلام پس از كشته شدن عثمان، بيعت به عمل آمد، بر فراز منبر رفته خطبه‏اى ايراد فرمود كه آن را (امام صادق عليه السّلام) ذكر نموده است در آن خطبه مى‏فرمايد: «مردم بدانيد كه گرفتارى شما (دگربار) به شكل خود در همان روزى كه خداوند پيامبر خويش را برانگيخت باز گرديد، سوگند به كسى كه او را به حقّ برانگيخت حتما آشفته و درهم شويد و بدون شكّ غربال گرديد (با فتنه‏ها كه به شما بر خورد مى‏كند نيكان از بدان جداسازى مى‏شوند) تا آنكه پائين مرتبه شما به بلند پايه شما، و بلند پايه شما به پائين مرتبه شما باز گردد (زير و رو شويد) و پيشى گيرند البتّه آن مسابقه گيران كه عقب ماندند، و عقب مانند آن مسابقه‏كاران كه پيشى گرفتند. به خدا سوگند هيچ نشانه‏اى را پنهان نكرده‏ام و هيچ دروغى بر زبان نرانده‏ام، و من را از اين مقام و چنين روز آگاه‏ غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 289 ساخته بودند». (1) 2- معمّر بن خلّاد گويد: شنيدم امام رضا عليه السّلام (اين آيه را تلاوت) مى‏فرمود: «آيا مردم پنداشته‏اند كه تنها به اينكه بگويند ايمان آورديم رها مى‏شوند و ايشان مورد آزمايش قرار نخواهند گرفت» سپس به من فرمود آزمايش چيست؟ عرض كردم: فدايت شوم آنچه به نظر ما مى‏رسد عبارت از گرفتارى در دين است پس فرمود: گرفتار و مبتلا مى‏شوند همچنان كه طلا گرفتار (بوته آزمايش) مى‏شود سپس فرمود: خالص مى‏شوند همچنان كه طلا (پس از رفتن در بوته آزمايش و كوره) خالص مى‏شود». (2) 3- سليمان بن صالح در حديثى كه سند آن را به امام باقر عليه السّلام مى‏رساند روايت كرده كه آن حضرت فرمود: «دلهاى مردانى از شما از اين سخنتان روى درهم مى‏كشد [پس (سعى كنيد اوّل) اندكى از آن را در اختيارشان قرار دهيد] پس چنانچه شخص بدان اقرار نمود افزونش سازيد و هر كه انكار كرد پس رهايش كنيد، همانا ناگزير است كه فتنه‏اى پيش آيد كه در آن همه ياران يك دل و نزديكان از پاى درآيند چندان كه افراد موشكاف [و محافظه‏كار] نيز در آن از پاى در آيند تا آنجا كه كسى بر جاى نماند مگر ما و شيعيان ما». غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 290 (1) 4- عبد اللَّه بن حمّاد به سال 229 به واسطه مردى، از امام صادق عليه السّلام روايت كرده كه يكى از ياران آن حضرت بر او وارد شد و عرض كرد: فدايت گردم، به خدا قسم من شما و هر كس دوستدار شماست دوست مى‏دارم اى سرورم چقدر شيعه شما زيادست، حضرت فرمود: بگو آنان چه مقدارند؟ عرض كرد: بسيار زياد، حضرت فرمود: مى‏توانى آنان را بشمارى؟ عرض كرد: تعدادشان بيشتر از اينها است، پس امام صادق عليه السّلام فرمود: آگاه باش هر گاه آن عدّه وصف شده كه سيصد و ده نفر و اندى هستند شمارشان كامل شود، آنگاه چنان كه شما مى‏خواهيد خواهد شد، لكن شيعه ما كسى است كه صدايش از حدّ گوش خودش نمى‏گذرد و نيز كينه و ناراحتى درونش از حدّ پيكر او تجاوز نمى‏كند، و ما را آشكار نمى‏ستايد و با دشمنان ما نمى‏ستيزد، و با عيبجويان ما هم‏نشينى نمى‏كند، و با بدگويان ما هم سخن نمى‏شود و آنان را كه با ما دشمن هستند دوست نمى‏دارد و با دوستان ما دشمنى نمى‏ورزد؛ عرض كردم پس چه كنم با اين شيعه گوناگون كه گويند ما بر طريق تشيّع هستيم؟ فرمود: اينان خود گرفتار جدائى و آزمايش خواهند گشت و تبديل و جابجائى در ميانشان رخ خواهد داد و به قحطى و كمبود كه نابودشان سازد (مبتلا شوند) و شمشيرى كه خونشان بريزد و اختلافاتى بهم رسد كه پراكنده‏شان كند. غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 291 (1) همانا شيعه ما كسى است كه همچون سگان پارس نكند و همانند كلاغ حرص نورزد و نزد مردم به گدائى دست نيازد اگر چه از گرسنگى بميرد، عرض كردم: فدايت شوم چنين افرادى را كه بدين صفت موصوف‏اند در كجا جستجو كنم؟ فرمود: آنان را در گوشه و كنار زمين بجوى، آنان كسانى هستند كه زندگى سبكى دارند و خانه بدوش هستند كه اگر حاضر باشند شناخته نمى‏شوند و اگر از نظرها پنهان شوند كسى متوجّه آنان نمى‏گردد و اگر بيمار شوند عيادت نمى‏شوند و اگر خواستگارى كنند با آنان ازدواج نشود، و اگر وفات يابند بر جنازه آنان كسى حضور نيابد، آنان كسانى‏اند كه در اموالشان با يك ديگر مواسات مى‏كنند و در آرامگاه خود با يك ديگر ديدار و ملاقات دارند و خواسته‏هايشان با يك ديگر برخورد و اختلاف پيدا نمى‏كند هر چند از شهرهاى گوناگون باشند». (2) 5- مهزم اسدى از امام صادق عليه السّلام همانند حديث قبل را روايت كرده جز اينكه در آن اين جملات را افزوده است كه: «و اگر مؤمنى را ببينند او را بزرگ مى‏دارند و اگر منافقى را ببينند از او دورى مى‏جويند و به هنگام مرگ بيتابى نمى‏كنند و در آرامگاه خويش با يك ديگر ديدار مى‏نمايند- سپس ادامه حديث را نقل مى‏كند». غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 292 (1) 6- ابو بصير از امام صادق عليه السّلام روايت كرده كه آن حضرت فرمود: «به همراه قائم عليه السّلام از عرب تعداد ناچيزى خواهد بود. به آن حضرت عرض شد: همانا از عرب كسانى كه اين امر را توصيف مى‏كنند فراوانند، فرمود: مردم ناگزيرند از اينكه مورد امتحان و پاكسازى و جداسازى و بوجارى و غربال شدن قرار گيرند و در آينده نزديك مردم بسيارى از غربال خارج خواهند شد». (2) 7- عبد اللَّه بن أبى يعفور از امام صادق عليه السّلام روايت كرده كه از آن حضرت شنيده است كه مى‏فرمايد: «واى بر سركشان عرب از شرّى كه در پيش است، عرض كردم: فدايت گردم از عرب چه تعداد با قائم همراه‏اند؟ فرمود: تعداد اندكى، پس عرض كردم: به خدا قسم از عرب كسانى كه اين امر را وصف مى‏كنند (قائل به اين امر باشند) بسى فراوانند، پس آن حضرت فرمود: ناگزير مردم بايد مورد آزمايش و امتحان قرار گيرند و غربال معنوى شوند كه در اين صورت بيشتر نخاله از غربال خارج مى‏گردند». همچنين آن را (حديث ياد شده را) با آوردن الفاظش محمّد بن يعقوب كلينىّ از طريقى‏ غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 293 ديگر از عبد اللَّه بن ابي يعفور از امام صادق عليه السّلام روايت كرده كه او گويد: از امام صادق عليه السّلام شنيدم- و همانند حديث قبل را ذكر كرده است- (1) 8- ابو بصير گويد: از امام باقر عليه السّلام شنيدم مى‏فرمود: «به خدا سوگند حتما از يك ديگر باز شناخته مى‏شويد، به خدا قسم حتما بايد مورد پاكسازى قرار گيريد، به خدا قسم حتما بوجارى و غربال خواهيد شد همان گونه كه «زؤان» (دانه كوچكى است كه در ميان گندمها مى‏رويد) از گندم غربال مى‏شود». (2) 9- از عميره بنت نفيل روايت شده است كه گفت: شنيدم حسين بن علىّ عليهما السّلام مى‏فرمايد: «آن امر كه شما انتظارش را مى‏كشيد واقع نخواهد شد تا اينكه پاره‏اى از شما از ديگرى بيزارى جويد و بعضى از شما در روى ديگرى آب دهان اندازد و پاره‏اى از شما بر كفر ديگرى شهادت دهد و پاره‏اى از شما عدّه ديگر را نفرين و لعن كند، پس به آن حضرت عرض كردم: خيرى در اين چنين زمان نيست، پس حسين عليه السّلام فرمود: تمامى خير در همان زمان است، قائم ما قيام مى‏كند و همه اينها را از بين مى‏برد». غيبت نعمانى-ترجمه غفارى 304 (باب - 12)(آنچه از آزمايش و تفرقه كه در زمان غيبت دامنگير شيعه مى‏شود چندان كه بر حقيقت امر كسى باقى نمى‏ماند جز همان تعداد اندك كه امامان عليهم السلام آن را وصف فرموده‏اند) غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 294 (1) 10- عبد اللَّه بن جبله به واسطه يكى از رجال خود از امام صادق عليه السّلام روايت كرده كه آن حضرت فرمود: «آن امر واقع نخواهد شد تا اينكه پاره‏اى از شما در روى بعض ديگر آب دهان اندازد و تا اينكه پاره‏اى از شما ديگرى را لعن كند و تا اينكه گروهى از شما گروه ديگر را دروغگو بنامد». (2) 11- از مالك بن ضمره روايت شده كه گفت: امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: «اى مالك ابن ضمره چگونه خواهى بود وقتى كه شيعيان اين چنين اختلاف كنند- و انگشتان خويش را در هم نموده بعضى را در ميان بعضى ديگر فرو برد- پس عرض كردم: اى امير المؤمنين در چنان حال اثرى از خير نخواهد بود، آن حضرت فرمود: تمامى خير در آن هنگام است. اى مالك بن ضمره بدان هنگام قائم ما به پا خواهد خاست و هفتاد مرد را كه بر خدا و رسول او صلّى اللَّه عليه و آله دروغ مى‏بندند پيش مى‏كشد (فرا مى‏خواند) و آنان را مى‏كشد سپس خداوند ايشان را جملگى بر امرى واحد گرد مى‏آورد (متّفق مى‏سازد)». غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 295 (1) 12- ابراهيم بن عمر يمانى به واسطه مردى از امام باقر عليه السّلام روايت كرده كه آن حضرت فرمود: «اى شيعه آل محمّد، حتما بايد مورد پاكسازى قرار گيريد همچون پالودن و برطرف شدن سرمه از چشم، كه صاحب چشم مى‏داند چه وقتى سرمه در چشمش جاى مى‏گيرد ولى نمى‏داند چه زمانى از آن بيرون مى‏شود و به همين گونه است حال مرد كه بر طريق امر ما (امامت) صبح مى‏كند (روز را آغاز مى‏كند) و بعد روز را شب مى‏كند و (بعد) در حالى كه از آن خارج شده شب را به صبح مى‏برد» (يعنى بامداد مسلمان است و شامگاه كافر و بالعكس). (2) 13- مهزم بن أبى برده اسدى و ديگران از امام صادق عليه السّلام روايت كرده‏اند كه آن حضرت فرمود: «به خدا سوگند بدون ترديد بسان درهم شكستن آبگينه درهم خواهيد شكست البتّه آن شيشه به صورت اوّليه باز گردانده شود (آن را ذوب كرده از نو بسازند) و بدان صورت [چنان كه بوده‏] باز مى‏گردد (قابل ترميم و باز يافتن شكل نخستين خود است) به خدا سوگند حتما درهم خواهيد شكست همچون شكستن سفال (گل پخته)، همانا سفال البتّه مى‏شكند ولى (بدان صورت نخستين) چنان كه بوده است باز نمى‏گردد (قابل ترميم نيست) [و] به خدا قسم حتما غربال خواهيد شد [و] سوگند به‏ غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 296 خدا بدون شكّ از يك ديگر باز شناخته خواهيد شد (1) [و] به خدا قسم پاكسازى خواهيد گشت تا جايى كه از شما جز اندكى باقى نماند و (در اين حال حركتى حاكى از بى‏اعتنائى به مردم به دست خود داده) كف دست خويش را به يك سو برگرداند». پس شما اى جماعت شيعه بدين احاديث روايت شده از امير المؤمنين عليه السّلام و آنان كه از امامان عليهم السّلام پس از او بودند (امامان پس از او) ژرف‏بينانه بنگريد و از آنچه شما را برحذر داشته‏اند دورى كنيد و نسبت به آنچه از ناحيه آنان رسيده با تأمّل كافى بينديشيد و در آن تفكّر كنيد چنان تفكّرى كه توأم با دقّت كامل و تحقيق باشد، كه در جلوگيرى (از شكّ و كجروى و گمراهى) چيزى رساتر از گفتار ايشان وجود ندارد كه: «همانا مرد صبح مى‏كند بر طريق امامت ما، و شب مى‏كند در حالى كه از آن بيرون رفته است و شب مى‏كند بر طريقه امر ما و صبح مى‏كند در حالى كه از آن رويّه خارج شده است» آيا اين گفتار دليل خارج شدن (گروهى) با وجود روشنى راه، از آئين امامت و رها كردن آنچه در باره امامت معتقد بودند نيست؟!. و در فرمايش آن حضرت عليه السّلام كه مى‏فرمايد: «به خدا سوگند همانند شكستن شيشه درهم خواهيد شكست و البتّه شيشه (به صورت اوّليه) بازگردانده شود پس بدان صورت [چنان كه بوده‏] باز مى‏گردد، سوگند به خدا بدون ترديد حتما بسان شكستن سفال درهم خواهيد شكست و همانا سفال البتّه مى‏شكند ولى چنان كه بوده است دوباره‏ غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 297 باز نمى‏گردد» (1) پس آن را مثال مى‏زند براى كسى كه بر مذهب اماميّه باشد و بعد با فتنه‏اى كه او را عارض مى‏شود از آن طريق روى گرداند، سپس با نظر لطفى از سوى خداوند سعادت و نيكبختى او را در مى‏يابد پس تاريكى آنچه در آن داخل شده و صفا و پاكى رويّه‏اى كه از آن خارج گرديده براى او روشن مى‏شود و قبل از مرگ با توبه و بازگشت، به طرف حقّ مى‏شتابد و خداوند نيز توبه او را خواهد پذيرفت و وى را به حال نخستين كه راه يافته بود باز مى‏گرداند همچون شيشه كه پس از شكسته‏شدنش بدان صورت كه قبلا بوده است باز مى‏گردد. و نيز اين مثلى است براى كسى كه بر اين امر معتقد بوده و بعد از آن خارج شود و همچنان در بدبختى عمر او به سرانجام مى‏رسد كه مرگ گريبانش را مى‏گيرد و او همچنان بر اعتقاد خويش است، بدون اينكه از آن توبه كرده يا به سوى حقّ باز گرديده باشد پس او به مثل همچون آن سفال است كه شكسته مى‏شود و به حال نخستين خود باز نمى‏گردد، زيرا پس از مرگ و در حال جان دادن براى او توبه‏اى نيست، از خداوند پايدارى بر آنچه را كه بدان بر ما منّت نهاده خواستاريم و از او مى‏خواهيم كه بر احسان خويش بيفزايد كه ما از آن او و از اوئيم. (2) 14- ابراهيم بن هلال گويد: «به أبى الحسن (امام رضا) عليه السّلام عرض كردم: فدايت‏ غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 298 گردم پدرم بر اعتقاد به اين امر از دنيا رفت و من نيز به سنّ و سالى رسيده‏ام كه مى‏بينى، من مى‏ميرم و تو خبرى به من نمى‏دهى؟ فرمود: اى ابا اسحاق تو نيز شتاب مى‏كنى؟ عرض كردم: بلى به خدا قسم شتاب مى‏كنم و چرا نبايد شتاب كنم در حالى كه (سنّ من بالا رفته و) من از سنّ و سال بدان پايه رسيده‏ام كه خود مى‏بينى، فرمود: اى ابا اسحاق آن امر واقع نخواهد شد تا اينكه از يك ديگر باز شناخته شويد و پاكسازى گرديد تا اينكه باقى نماند از شما جز تعدادى هر چه كمتر، سپس كف دست خود را (به نشانه بى‏اعتنائى) برگردانيد». (1) 15- صفوان بن يحيى گويد: امام رضا عليه السّلام فرمود: آنچه شما چشمان خود را به سويش مى‏داريد (منتظر و چشم به راه آن هستيد) واقع نخواهد شد تا اينكه پاكسازى و جداسازى شويد و تا اينكه نماند از شما مگر هر چه كمتر و كمتر». (2) 16- محمّد بن منصور صيقل از پدر خود روايت كرده كه گويد: «بر امام باقر عليه السّلام وارد شدم و جماعتى نزد او بودند پس در آن ميان كه ما با يك ديگر سخن مى‏گفتيم و آن حضرت روى به يكى از ياران خود داشت، ناگاه رو به ما كرده فرمود: شما در مورد چه چيز سخن مى‏گوئيد؟ هيهات! هيهات! آنچه گردنهاى خود را به سويش مى‏كشيد غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 299 (منتظر آن هستيد) واقع نخواهد شد تا اينكه پاكسازى شويد، [هيهات‏] و آنچه گردنهاى خويش را به سوى آن مى‏كشيد واقع نمى‏گردد تا اينكه باز شناخته و از يك ديگر جدا شويد و آنچه گردن‏هاى خود را به سويش مى‏كشيد واقع نخواهد شد تا اين كه غربال شويد، و آنچه گردنهاى خويش را به جانب آن مى‏كشيد واقع نخواهد شد مگر پس از نوميدى، و آنچه به جانبش گردنهاى خود را مى‏كشيد واقع نخواهد شد تا كسى كه اهل نگون بختى است به سيه‏روزى، و آنكه اهل سعادت است به نيكبختى رسد». باز محمّد بن منصور از پدر خود روايت كرده كه گفت: من و حارث بن مغيره با گروهى از شيعيان نزد امام باقر عليه السّلام بوديم و آن حضرت سخن ما را مى‏شنيد، گويد: و همانند حديث پيش را ذكر نمود جز اينكه، در هر بار مى‏فرمود: نه به خدا سوگند آنچه چشمهاى خويش را به سويش دوخته‏ايد نخواهد شد تا ...- يعنى با قسم-». (1) 17- اصبغ بن نباته از امير المؤمنين عليه السّلام روايت كرده كه آن حضرت فرمود: «بسان زنبور عسل در ميان پرندگان باشيد، در ميان پرندگان پرنده‏اى نيست مگر اينكه زنبور عسل را ناتوان و كوچك مى‏شمارد، اگر پرندگان مى‏دانستند در تهيگاه‏هاى (اندرون) غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 300 آن چه بركتى نهفته است (1) هرگز با او چنان رفتارى نمى‏كردند (يعنى او را رها نكرده و آزاد نمى‏گذاشتند)، با مردم به زبانها و جسم‏هاى خويش آميزش داشته باشيد (يعنى حشر و نشر زبانى و جسمانى) ولى با دلهاى خويش و رفتارتان از آنان دورى كنيد، قسم به آنكه جان من به دست اوست آنچه را دوست مى‏داريد نخواهيد ديد تا اينكه پاره‏اى از شما در روى ديگرى آب دهان اندازد و تا جايى كه بعضى از شما عدّه ديگر را دروغگويان بنامد و تا آنجا كه از شما- يا شايد فرموده باشد از شيعه من- باقى نماند مگر (عدّه‏اى ناچيز) همچون بى‏مقدارى سرمه در چشم و نمك در غذا، اكنون براى شما مثالى مى‏زنم و آن عبارت از مثل مردى است كه داراى گندمى باشد پس آن را پاك نموده و در خانه‏اى ريخته باشد و آن را به اميد خدا در آنجا رها كرده باشد، بعد به سر گندم خود باز گردد و ناگاه ببيند و در آن كرم افتاده است، پس آن را بيرون آورده پاك نمايد، سپس آن را بدان خانه باز گردانيده و آن را رها نموده، مدّتى در آنجا بماند باز نزد آن برگشته و ببيند كه ديگر بار تعدادى كرم به آن رسيده است، پس آن را خارج ساخته و تميز و پاك نموده (به محلّ اوّل) باز گردانيده باشد و پيوسته اين كار همچنان تكرار شود تا اينكه از آن مشتى همچون گندم خالص يك بته از خوشه گندم كه كرم نتوانسته هيچ آسيبى به آن برساند باقى بماند، شما نيز همين گونه مورد جداسازى قرار مى‏گيريد تا اينكه از شما باقى نماند مگر جماعتى كه فتنه‏ها به آن زيانى نمى‏رساند». غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 301 (1) از ابي كهمس و ديگران روايت شده و او حديث را به امير المؤمنين عليه السّلام رسانيده و همانند حديث سابق الذّكر را نقل مى‏كند، و اين حديث در آغاز همين كتاب آمده بود. (2) 18- ابو بصير گويد: ابو جعفر محمّد بن علىّ الباقر عليهما السّلام فرمود: همانا مثل شيعه مثل اندر است (يعنى محلّى كه خوشه‏هاى گندم را براى كوبيدن روى هم مى‏نهند و خرمنگاه گويند، و يا محلّى كه در آن گندم انبار مى‏كنند) پس آن گندم را (كرم يا آفتى) گندمخوار بهم رسد و از آن آفت پاك كرده شود و باز آفتى خورنده به آن برسد و از آن آفت نيز پاك شود تا اينكه از آن مقدارى بماند كه كرم آفت نتواند به آن زيانى وارد كند، شيعه ما نيز چنين‏اند، از يك ديگر جداسازى و پاكسازى مى‏گردند، تا اينكه جماعتى از آنان باقى بماند كه فتنه‏ها هيچ آسيبى بديشان نمى‏رساند». (3) 19- فضل بن ابي قرّه تفليسىّ از امام صادق عليه السّلام روايت كرده و آن حضرت از پدر خويش (امام باقر عليه السّلام) روايت فرموده كه آن حضرت فرمود: «مؤمنان گرفتار خواهند شد و خداوند در آن حال ايشان را مورد جداسازى از يك ديگر و بازشناسى قرار غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 302 مى‏دهد، همانا خدا هرگز مؤمنان را از بلاى دنيا و تلخكامى‏هاى آن در امان نداشته است، بلكه آنان را در اين جهان از كورى در آخرت از سيه‏روزى در امان داشته، سپس فرمود علىّ بن الحسين عليهما السّلام كشته‏شدگان خود (اجساد كشتگان خانواده‏اش را كه در روز عاشورا به شهادت رسيدند) بعضى را بر روى بعضى ديگر مى‏گذاشت و مى‏فرمود: كشتگان ما [همچون‏] كشتگان پيامبران هستند». (1) 20- علىّ بن أبي حمزه از امام صادق عليه السّلام روايت كرده كه آن حضرت فرمود: «اگر قائم عليه السّلام قيام كند، مردم او را انكار خواهند كرد، زيرا او به صورت جوانى رشيد به سوى ايشان باز خواهد گشت. هيچ كس بر اعتقاد به او پايدار نخواهد ماند مگر مؤمنى كه خداوند در عالم ذرّ نخستين از او پيمان گرفته باشد». و در اين حديث براى كسى كه به ديده اعتبار مى‏نگرد عبرتى است و نيز يادآورى است براى كسى كه يادآور (اهل يادآورى و بيدار شدن) و اهل بينش است، و آن عبارت از فرمايش آن حضرت است كه: «او نزد ايشان خروج مى‏كند به صورت جوانى رشيد و بر امر او كسى پابرجا نمى‏ماند جز مؤمنى كه خداوند در عالم ذرّ نخستين از او پيمان‏ غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 303 گرفته باشد»، (1) آيا اين گفته جز بر آن دلالت دارد كه مردم اين مدت از عمر را دور و بعيد مى‏انگارند و سر رسيدن زمان ظهور آن حضرت در نظرشان طولانى مى‏نمايد و عقب افتادنش را انكار دارند و از او نوميد مى‏شوند پس به راست و چپ پر مى‏كشند همان گونه كه امامان عليهم السّلام فرموده‏اند، مذاهب گوناگون آنها را از يك ديگر جدا مى‏كند و راههاى گوناگون فتنه‏ها بر ايشان چنددستگى و شعبه‏ها پديد مى‏آورد و از طريق سخن فريب خوردگان به درخشندگيهاى (دروغين) سراب فريفته مى‏شوند و چون او براى آنان پس از سالهائى آشكار گردد كه در موارد نظير آن براى كسى كه عمرش بدان پايه برسد پيرى و كهولت و خميدگى پشت و بروز سستى در توانائى جسمى را ايجاب مى‏كند (مع الوصف آن حضرت) به صورت جوانى رشيد و ميان‏سال خارج گردد هر كه در دلش بيمارى (سستى و انحراف) وجود دارد او را انكار خواهد كرد و هر كس كه خداوند از پيش به واسطه آنچه كه او را به آن توفيق بخشيده و آگاهى از حال آن حضرت را كه از پيش به او داده برايش نيكى خواسته است و او را بدين روايات از گفته امامان راستگو عليهم السّلام دسترسى قرار داده و او نيز آن را تصديق نموده و بدان عمل كرده است، و او از پيش مى‏دانسته است آنچه را كه از امر خداوند تدبير او پيش مى‏آيد، پس بدون شكّ و ترديد و سرگردانى در انتظار آن به سر مى‏برد، به سخنان بيهوده ابليس و پيروان او گول نمى‏خورد (و همچنان بر اعتقاد به آن حضرت پابرجا خواهد ماند) شكر خداى را كه ما را از آن جمله قرار داد كه در حقّشان نيكى روا داشته و به آنان نعمت‏ غيبت نعمانى-ترجمه غفارى 299 (باب - 12)(آنچه از آزمايش و تفرقه كه در زمان غيبت دامنگير شيعه مى‏شود چندان كه بر حقيقت امر كسى باقى نمى‏ماند جز همان تعداد اندك كه امامان عليهم السلام آن را وصف فرموده‏اند) غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 294 (1) 10- عبد اللَّه بن جبله به واسطه يكى از رجال خود از امام صادق عليه السّلام روايت كرده كه آن حضرت فرمود: «آن امر واقع نخواهد شد تا اينكه پاره‏اى از شما در روى بعض ديگر آب دهان اندازد و تا اينكه پاره‏اى از شما ديگرى را لعن كند و تا اينكه گروهى از شما گروه ديگر را دروغگو بنامد». (2) 11- از مالك بن ضمره روايت شده كه گفت: امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: «اى مالك ابن ضمره چگونه خواهى بود وقتى كه شيعيان اين چنين اختلاف كنند- و انگشتان خويش را در هم نموده بعضى را در ميان بعضى ديگر فرو برد- پس عرض كردم: اى امير المؤمنين در چنان حال اثرى از خير نخواهد بود، آن حضرت فرمود: تمامى خير در آن هنگام است. اى مالك بن ضمره بدان هنگام قائم ما به پا خواهد خاست و هفتاد مرد را كه بر خدا و رسول او صلّى اللَّه عليه و آله دروغ مى‏بندند پيش مى‏كشد (فرا مى‏خواند) و آنان را مى‏كشد سپس خداوند ايشان را جملگى بر امرى واحد گرد مى‏آورد (متّفق مى‏سازد)». غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 295 (1) 12- ابراهيم بن عمر يمانى به واسطه مردى از امام باقر عليه السّلام روايت كرده كه آن حضرت فرمود: «اى شيعه آل محمّد، حتما بايد مورد پاكسازى قرار گيريد همچون پالودن و برطرف شدن سرمه از چشم، كه صاحب چشم مى‏داند چه وقتى سرمه در چشمش جاى مى‏گيرد ولى نمى‏داند چه زمانى از آن بيرون مى‏شود و به همين گونه است حال مرد كه بر طريق امر ما (امامت) صبح مى‏كند (روز را آغاز مى‏كند) و بعد روز را شب مى‏كند و (بعد) در حالى كه از آن خارج شده شب را به صبح مى‏برد» (يعنى بامداد مسلمان است و شامگاه كافر و بالعكس). (2) 13- مهزم بن أبى برده اسدى و ديگران از امام صادق عليه السّلام روايت كرده‏اند كه آن حضرت فرمود: «به خدا سوگند بدون ترديد بسان درهم شكستن آبگينه درهم خواهيد شكست البتّه آن شيشه به صورت اوّليه باز گردانده شود (آن را ذوب كرده از نو بسازند) و بدان صورت [چنان كه بوده‏] باز مى‏گردد (قابل ترميم و باز يافتن شكل نخستين خود است) به خدا سوگند حتما درهم خواهيد شكست همچون شكستن سفال (گل پخته)، همانا سفال البتّه مى‏شكند ولى (بدان صورت نخستين) چنان كه بوده است باز نمى‏گردد (قابل ترميم نيست) [و] به خدا قسم حتما غربال خواهيد شد [و] سوگند به‏ غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 296 خدا بدون شكّ از يك ديگر باز شناخته خواهيد شد (1) [و] به خدا قسم پاكسازى خواهيد گشت تا جايى كه از شما جز اندكى باقى نماند و (در اين حال حركتى حاكى از بى‏اعتنائى به مردم به دست خود داده) كف دست خويش را به يك سو برگرداند». پس شما اى جماعت شيعه بدين احاديث روايت شده از امير المؤمنين عليه السّلام و آنان كه از امامان عليهم السّلام پس از او بودند (امامان پس از او) ژرف‏بينانه بنگريد و از آنچه شما را برحذر داشته‏اند دورى كنيد و نسبت به آنچه از ناحيه آنان رسيده با تأمّل كافى بينديشيد و در آن تفكّر كنيد چنان تفكّرى كه توأم با دقّت كامل و تحقيق باشد، كه در جلوگيرى (از شكّ و كجروى و گمراهى) چيزى رساتر از گفتار ايشان وجود ندارد كه: «همانا مرد صبح مى‏كند بر طريق امامت ما، و شب مى‏كند در حالى كه از آن بيرون رفته است و شب مى‏كند بر طريقه امر ما و صبح مى‏كند در حالى كه از آن رويّه خارج شده است» آيا اين گفتار دليل خارج شدن (گروهى) با وجود روشنى راه، از آئين امامت و رها كردن آنچه در باره امامت معتقد بودند نيست؟!. و در فرمايش آن حضرت عليه السّلام كه مى‏فرمايد: «به خدا سوگند همانند شكستن شيشه درهم خواهيد شكست و البتّه شيشه (به صورت اوّليه) بازگردانده شود پس بدان صورت [چنان كه بوده‏] باز مى‏گردد، سوگند به خدا بدون ترديد حتما بسان شكستن سفال درهم خواهيد شكست و همانا سفال البتّه مى‏شكند ولى چنان كه بوده است دوباره‏ غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 297 باز نمى‏گردد» (1) پس آن را مثال مى‏زند براى كسى كه بر مذهب اماميّه باشد و بعد با فتنه‏اى كه او را عارض مى‏شود از آن طريق روى گرداند، سپس با نظر لطفى از سوى خداوند سعادت و نيكبختى او را در مى‏يابد پس تاريكى آنچه در آن داخل شده و صفا و پاكى رويّه‏اى كه از آن خارج گرديده براى او روشن مى‏شود و قبل از مرگ با توبه و بازگشت، به طرف حقّ مى‏شتابد و خداوند نيز توبه او را خواهد پذيرفت و وى را به حال نخستين كه راه يافته بود باز مى‏گرداند همچون شيشه كه پس از شكسته‏شدنش بدان صورت كه قبلا بوده است باز مى‏گردد. و نيز اين مثلى است براى كسى كه بر اين امر معتقد بوده و بعد از آن خارج شود و همچنان در بدبختى عمر او به سرانجام مى‏رسد كه مرگ گريبانش را مى‏گيرد و او همچنان بر اعتقاد خويش است، بدون اينكه از آن توبه كرده يا به سوى حقّ باز گرديده باشد پس او به مثل همچون آن سفال است كه شكسته مى‏شود و به حال نخستين خود باز نمى‏گردد، زيرا پس از مرگ و در حال جان دادن براى او توبه‏اى نيست، از خداوند پايدارى بر آنچه را كه بدان بر ما منّت نهاده خواستاريم و از او مى‏خواهيم كه بر احسان خويش بيفزايد كه ما از آن او و از اوئيم. (2) 14- ابراهيم بن هلال گويد: «به أبى الحسن (امام رضا) عليه السّلام عرض كردم: فدايت‏ غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 298 گردم پدرم بر اعتقاد به اين امر از دنيا رفت و من نيز به سنّ و سالى رسيده‏ام كه مى‏بينى، من مى‏ميرم و تو خبرى به من نمى‏دهى؟ فرمود: اى ابا اسحاق تو نيز شتاب مى‏كنى؟ عرض كردم: بلى به خدا قسم شتاب مى‏كنم و چرا نبايد شتاب كنم در حالى كه (سنّ من بالا رفته و) من از سنّ و سال بدان پايه رسيده‏ام كه خود مى‏بينى، فرمود: اى ابا اسحاق آن امر واقع نخواهد شد تا اينكه از يك ديگر باز شناخته شويد و پاكسازى گرديد تا اينكه باقى نماند از شما جز تعدادى هر چه كمتر، سپس كف دست خود را (به نشانه بى‏اعتنائى) برگردانيد». (1) 15- صفوان بن يحيى گويد: امام رضا عليه السّلام فرمود: آنچه شما چشمان خود را به سويش مى‏داريد (منتظر و چشم به راه آن هستيد) واقع نخواهد شد تا اينكه پاكسازى و جداسازى شويد و تا اينكه نماند از شما مگر هر چه كمتر و كمتر». (2) 16- محمّد بن منصور صيقل از پدر خود روايت كرده كه گويد: «بر امام باقر عليه السّلام وارد شدم و جماعتى نزد او بودند پس در آن ميان كه ما با يك ديگر سخن مى‏گفتيم و آن حضرت روى به يكى از ياران خود داشت، ناگاه رو به ما كرده فرمود: شما در مورد چه چيز سخن مى‏گوئيد؟ هيهات! هيهات! آنچه گردنهاى خود را به سويش مى‏كشيد غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 299 (منتظر آن هستيد) واقع نخواهد شد تا اينكه پاكسازى شويد، [هيهات‏] و آنچه گردنهاى خويش را به سوى آن مى‏كشيد واقع نمى‏گردد تا اينكه باز شناخته و از يك ديگر جدا شويد و آنچه گردن‏هاى خود را به سويش مى‏كشيد واقع نخواهد شد تا اين كه غربال شويد، و آنچه گردنهاى خويش را به جانب آن مى‏كشيد واقع نخواهد شد مگر پس از نوميدى، و آنچه به جانبش گردنهاى خود را مى‏كشيد واقع نخواهد شد تا كسى كه اهل نگون بختى است به سيه‏روزى، و آنكه اهل سعادت است به نيكبختى رسد». باز محمّد بن منصور از پدر خود روايت كرده كه گفت: من و حارث بن مغيره با گروهى از شيعيان نزد امام باقر عليه السّلام بوديم و آن حضرت سخن ما را مى‏شنيد، گويد: و همانند حديث پيش را ذكر نمود جز اينكه، در هر بار مى‏فرمود: نه به خدا سوگند آنچه چشمهاى خويش را به سويش دوخته‏ايد نخواهد شد تا ...- يعنى با قسم-». (1) 17- اصبغ بن نباته از امير المؤمنين عليه السّلام روايت كرده كه آن حضرت فرمود: «بسان زنبور عسل در ميان پرندگان باشيد، در ميان پرندگان پرنده‏اى نيست مگر اينكه زنبور عسل را ناتوان و كوچك مى‏شمارد، اگر پرندگان مى‏دانستند در تهيگاه‏هاى (اندرون) غيبت نعمانى-ترجمه غفارى 304 (باب - 12)(آنچه از آزمايش و تفرقه كه در زمان غيبت دامنگير شيعه مى‏شود چندان كه بر حقيقت امر كسى باقى نمى‏ماند جز همان تعداد اندك كه امامان عليهم السلام آن را وصف فرموده‏اند) غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 300 آن چه بركتى نهفته است (1) هرگز با او چنان رفتارى نمى‏كردند (يعنى او را رها نكرده و آزاد نمى‏گذاشتند)، با مردم به زبانها و جسم‏هاى خويش آميزش داشته باشيد (يعنى حشر و نشر زبانى و جسمانى) ولى با دلهاى خويش و رفتارتان از آنان دورى كنيد، قسم به آنكه جان من به دست اوست آنچه را دوست مى‏داريد نخواهيد ديد تا اينكه پاره‏اى از شما در روى ديگرى آب دهان اندازد و تا جايى كه بعضى از شما عدّه ديگر را دروغگويان بنامد و تا آنجا كه از شما- يا شايد فرموده باشد از شيعه من- باقى نماند مگر (عدّه‏اى ناچيز) همچون بى‏مقدارى سرمه در چشم و نمك در غذا، اكنون براى شما مثالى مى‏زنم و آن عبارت از مثل مردى است كه داراى گندمى باشد پس آن را پاك نموده و در خانه‏اى ريخته باشد و آن را به اميد خدا در آنجا رها كرده باشد، بعد به سر گندم خود باز گردد و ناگاه ببيند و در آن كرم افتاده است، پس آن را بيرون آورده پاك نمايد، سپس آن را بدان خانه باز گردانيده و آن را رها نموده، مدّتى در آنجا بماند باز نزد آن برگشته و ببيند كه ديگر بار تعدادى كرم به آن رسيده است، پس آن را خارج ساخته و تميز و پاك نموده (به محلّ اوّل) باز گردانيده باشد و پيوسته اين كار همچنان تكرار شود تا اينكه از آن مشتى همچون گندم خالص يك بته از خوشه گندم كه كرم نتوانسته هيچ آسيبى به آن برساند باقى بماند، شما نيز همين گونه مورد جداسازى قرار مى‏گيريد تا اينكه از شما باقى نماند مگر جماعتى كه فتنه‏ها به آن زيانى نمى‏رساند». غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 301 (1) از ابي كهمس و ديگران روايت شده و او حديث را به امير المؤمنين عليه السّلام رسانيده و همانند حديث سابق الذّكر را نقل مى‏كند، و اين حديث در آغاز همين كتاب آمده بود. (2) 18- ابو بصير گويد: ابو جعفر محمّد بن علىّ الباقر عليهما السّلام فرمود: همانا مثل شيعه مثل اندر است (يعنى محلّى كه خوشه‏هاى گندم را براى كوبيدن روى هم مى‏نهند و خرمنگاه گويند، و يا محلّى كه در آن گندم انبار مى‏كنند) پس آن گندم را (كرم يا آفتى) گندمخوار بهم رسد و از آن آفت پاك كرده شود و باز آفتى خورنده به آن برسد و از آن آفت نيز پاك شود تا اينكه از آن مقدارى بماند كه كرم آفت نتواند به آن زيانى وارد كند، شيعه ما نيز چنين‏اند، از يك ديگر جداسازى و پاكسازى مى‏گردند، تا اينكه جماعتى از آنان باقى بماند كه فتنه‏ها هيچ آسيبى بديشان نمى‏رساند». (3) 19- فضل بن ابي قرّه تفليسىّ از امام صادق عليه السّلام روايت كرده و آن حضرت از پدر خويش (امام باقر عليه السّلام) روايت فرموده كه آن حضرت فرمود: «مؤمنان گرفتار خواهند شد و خداوند در آن حال ايشان را مورد جداسازى از يك ديگر و بازشناسى قرار غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 302 مى‏دهد، همانا خدا هرگز مؤمنان را از بلاى دنيا و تلخكامى‏هاى آن در امان نداشته است، بلكه آنان را در اين جهان از كورى در آخرت از سيه‏روزى در امان داشته، سپس فرمود علىّ بن الحسين عليهما السّلام كشته‏شدگان خود (اجساد كشتگان خانواده‏اش را كه در روز عاشورا به شهادت رسيدند) بعضى را بر روى بعضى ديگر مى‏گذاشت و مى‏فرمود: كشتگان ما [همچون‏] كشتگان پيامبران هستند». (1) 20- علىّ بن أبي حمزه از امام صادق عليه السّلام روايت كرده كه آن حضرت فرمود: «اگر قائم عليه السّلام قيام كند، مردم او را انكار خواهند كرد، زيرا او به صورت جوانى رشيد به سوى ايشان باز خواهد گشت. هيچ كس بر اعتقاد به او پايدار نخواهد ماند مگر مؤمنى كه خداوند در عالم ذرّ نخستين از او پيمان گرفته باشد». و در اين حديث براى كسى كه به ديده اعتبار مى‏نگرد عبرتى است و نيز يادآورى است براى كسى كه يادآور (اهل يادآورى و بيدار شدن) و اهل بينش است، و آن عبارت از فرمايش آن حضرت است كه: «او نزد ايشان خروج مى‏كند به صورت جوانى رشيد و بر امر او كسى پابرجا نمى‏ماند جز مؤمنى كه خداوند در عالم ذرّ نخستين از او پيمان‏ غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 303 گرفته باشد»، (1) آيا اين گفته جز بر آن دلالت دارد كه مردم اين مدت از عمر را دور و بعيد مى‏انگارند و سر رسيدن زمان ظهور آن حضرت در نظرشان طولانى مى‏نمايد و عقب افتادنش را انكار دارند و از او نوميد مى‏شوند پس به راست و چپ پر مى‏كشند همان گونه كه امامان عليهم السّلام فرموده‏اند، مذاهب گوناگون آنها را از يك ديگر جدا مى‏كند و راههاى گوناگون فتنه‏ها بر ايشان چنددستگى و شعبه‏ها پديد مى‏آورد و از طريق سخن فريب خوردگان به درخشندگيهاى (دروغين) سراب فريفته مى‏شوند و چون او براى آنان پس از سالهائى آشكار گردد كه در موارد نظير آن براى كسى كه عمرش بدان پايه برسد پيرى و كهولت و خميدگى پشت و بروز سستى در توانائى جسمى را ايجاب مى‏كند (مع الوصف آن حضرت) به صورت جوانى رشيد و ميان‏سال خارج گردد هر كه در دلش بيمارى (سستى و انحراف) وجود دارد او را انكار خواهد كرد و هر كس كه خداوند از پيش به واسطه آنچه كه او را به آن توفيق بخشيده و آگاهى از حال آن حضرت را كه از پيش به او داده برايش نيكى خواسته است و او را بدين روايات از گفته امامان راستگو عليهم السّلام دسترسى قرار داده و او نيز آن را تصديق نموده و بدان عمل كرده است، و او از پيش مى‏دانسته است آنچه را كه از امر خداوند تدبير او پيش مى‏آيد، پس بدون شكّ و ترديد و سرگردانى در انتظار آن به سر مى‏برد، به سخنان بيهوده ابليس و پيروان او گول نمى‏خورد (و همچنان بر اعتقاد به آن حضرت پابرجا خواهد ماند) شكر خداى را كه ما را از آن جمله قرار داد كه در حقّشان نيكى روا داشته و به آنان نعمت‏ غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 304 بخشيده (1) و آنان را از دانش بدان پايه رسانيده كه ديگران بدان نرسيده‏اند كه اين منّتى است لازم و موهبتى است مخصوص، سپاسى كه شايسته نعمتهاى او باشد و حقّ خداونديش را ادا كند.

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





لینک ثابت

تمامی حقوق مادی و معنوی " مباحث آخرالزمان " برای " شهاب الدین میهن پرست " محفوظ می باشد!
طـرّاح قـالـب: شــیــعــه تـم